زلال بارون خدا
نفسم دیروز بابایی حالش خوب نبود و مرخصی گرفته بود تو هم خونه پیش بابا موندی و مهد نرفتی دیروز عصر رفتیم دکتر و دکتر برا بابایی سه روز استراحت نوشت امروز هم با بابا خونه موندی صبح کنار هم راحت خوابیده بودید دیشب بارون اومده بود و صبح هم همچنان میبارید. روزای بارونی خیلی قشنگه خوش به حال شمالیا که همیشه بارون دارن. اینجا روزای بارونی خیلی کمه و وقتی که بارون میاد انگار بوی عشق همه جا میپیچه . اول صبح زیر بارون پیاده روی کردم . هوا عالی شده . خدا رو هزاران مرتبه شکر به خاطر این زیباترین نعمتش . به کجا چنین شتابان گون از نسیم پرسید هوس سفر نداری زغبار این بیابان همه ارزویم اما چکنم که بسته پایم گر از این کویر غربت به سلا...
نویسنده :
شیرین
8:14