بوی عشق خدا
"دعاهایت را اجابت کند انکه اسمانی را میگریاند تا گلی را بخنداند " دختر گلم دیروز دوشنبه عید قربان هوا حسابی بارونی بود بر خلاف سالهای گذشته امسال خدا رو هزاران مرتبه شکر بارون خوبی میباره . دیروز همه با هم رفتیم گردش و خرید . تا هم هوایی بخوریم و هم اینکه تو هم بارون رو ببینی . برات شعر بارون میاد شر شر رو میخوندم و تو هم به اسمون نگاه میکردی اول تعجب کرده بودی اما بعد خودت هم به بارون روی شیشه ماشین اشاره میکردی و میگفتی بارون بارون . شیرینی گرفتیم و رفتیم خونه عمو . بابابزرگ هم اونجا بود با علی و امیر بازی کردی بعد عمه اومد اونجا . نازنین سرما خورده بود . بعد اومدیم خونه . تو از بس بازی کرده بودی خسته شدی و خوابیدی م...
نویسنده :
شیرین
9:26