اهنگ زندگی من
نفسم دیروز بابابزرگ و مامان بزرگ از کربلا اومدن و کلی سوغاتی واست خریدن . مادر جون یه عروسک خیلی خوشکل برات اورده که تو هم خیلی دوسش داری و یه جفت دمپایی صورتی کوچولو . با دمپاییات خیلی عشق میکردی همش میپوشیدیو به همه نشون میدادی . جالب اینجا بود که کفشا رو درست پات میکردی و اصلا برعکس نمی پوشیدی . منم از دمپاییا خیلی خوشم اومد خیلی هم به دردت میخوره . قراره بزرگتر که شدی ان شالله سه نفری بریم کربلا .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی