تگرگ

فاطمه من . عصر پنج شنبه با بابایی رفتیم خرید تا برای مربیات هدیه روز معلم (ببخشید هفته بزرگداشت مقام معلم ) بگیریم . نمی دونم این چه رسمیه که حتما باید واسه معلما هدیه بخریم . ما هم  براشون هدیه گرفتیم . حالا خدا کنه که تاثیر داشته باشه و بیشتر بهت برسند . خوش به حال معلما که چقدر راحتن! هفته ای یکی دو روز تعطیلند روزای پنج شنبه رو هم که براشون تعطیل کردند . ساعات کاریشون هم حداکثر تا دو هستش . اگر هم رابطشون با مدیر خوب باشه گاها  میتونند از کلاساشون بزنن و غیبت کنند و از مرخصی هم استفاده نکنند هیچکس هم متوجه نمیشه . سه ماه تعطیلی هم اضافه بر تعطیلات دارند ... واقعا خوشبحالشون .... کاشکی ما هم معلم بودیم .... واقعا معلمی شغل شریفیه و برای خانمها بهترین شغل محسوب میشه . بگذریم از این مقولات ... اصلا به هیچکی مربوط نمیشه ... اهی عمیق میکشم و ادامه میدم ... یادش بخیر معلمای خوبی داشتیم ... دو سه تا شون به رحمت خدا رفتند ...  دوران دبیرستان و دوره ارشدم بهترین دوران تحصیلم بودند .... امروز قراره بابایی هدایا رو تحویل مربیت بده امیدوارم خوششون بیاد ... دیشب ساعتای 4 صبح تگرگ میومد... (راستی راستی خدا اینجا رو با شمال اشتباه گرفته که اینقدر امسال بارون میاد ) تگرگ خیلی شدید بود از صداش بیدار شدی و سر جات نشستی اروم بهت گفتم بخواب عزیزم صدای بارونه و تو هم گفتی بارون میاد و بعد اروم گرفتی خوابیدی ... خدایا شکرت به خاطر این نعمتهای بی انتهات....دوستت دارم خدا جون