فاطمه زهرا فاطمه زهرا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره

دخترم عشق من

تعطیلات اخر هفته

1390/11/15 9:47
نویسنده : شیرین
270 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم پنجشنبه هوا  حسابی گرفته بود و بارونی . میخواستیم بریم خونه خاله که نشد بریم ترسیدم سرما بخوری تو خونه موندیم شب با بابایی رفتیم تئاتر طنز به مناسبت دهه فجر دیدیم که پسر عمه هم بازی میکرد خیلی نمایش خوبی بود تو هم که اول ساکت بودی یخت که اب شد شروع به راه رفتن بین صندلیا کردی بابایی هم از دور مراقبت بود منم محو تماشا شده بودم اخراش هم خسته شدی و خوابیدی تا ساعت ٩ ادامه داشت بعدش رفتیم خونه عمه حبیبه و اونجا با امیر محمد بازی کردی ... .صبح جمعه تا ساعت ٩ خواب بودی بعد صبحانه خوردیم عمه فاطمه زنگ زد که کاری پیش اومده و بابایی رفت خونشون . منو تو هم باهم لباسا رو تو ماشین انداختیم جارو کشیدیم و تو با صندلی ماشین بازی کردی و ناهار درست کردیم بابا که اومد ناهار خوردیم و خوابیدیم ... . امشب قراره مادر جون بیاد خونمون . تو مادر جون رو خیلی دوست داری . امیدوارم خوش بگذره .  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نسترن
16 بهمن 90 12:16
سلام دوست خوبم.
ممنون که بهم سر زدین.منم وبلاگ فاطمه زهرا جونو لینک کردم.



سلام ممنونم باعث افتخارمه
مامان خورشيد
16 بهمن 90 13:51
حتما خوش ميگذره. فكر كنم لذت بخش ترين لحظات بچه ها با مامان بزرگ ها و بابابزرگ ها ميگذره. الهي هميشه خوش و سلامت باشيد.

خیلی ممنونم

مامان علی
17 بهمن 90 11:49
سلام خاله جونم مطمئنم که با مامان جون خوش میگذره حسابی
امیدوارم همیشه خوش و سلامت باشی گلم بوس

ممنونم