فاطمه عزیزم
فاطمه جانم نفسم روزای پنج شنبه و جمعه بهترین روزای زندگی منه . چون این روزا بیشتر در کنارتم و از لحظات با هم بودن لذت میبریم . دیروز تب داشتی و خیلی سر حال نبودی و منو بابایی هم نگران حالت بودیم . با وجودی که حوصله نداشتی باز هم میخندیدی و چیزایی که ازت میپرسیدیم جواب میدادی . قربون او لپای تبدارت بشم . دیشب باز هم تب داشتی حدود ساعت 3 بیدارشدی و منم برقا رو روشن کردم تا بهت استامینوفن بدم دوست نداشتی بخوری بهت گفتم زود بخور تا خوب بشی تو هم حرف منو گوش کردی و خوردی یه نیم ساعت بعد تبت کمتر شد و اروم شدی و خوابیدی . امروز جلسه داشتم و نمیتونستم مرخصی بگیرم . امروز هم رفتی مهد . زنگ زدم مربیت گفت که حالت خوبه و تب نداری . بهشون گفتم امروز مراقب گلم باشند و بیشتر هوا تو داشته باشند . خدا کنه زودتر خوب بشی دختر گلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی