فاطمه زهرا فاطمه زهرا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

دخترم عشق من

دست محبت ...

1390/10/13 11:01
نویسنده : شیرین
220 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گلم فاطمه عزیزم  دیروز وقتی از مهد اوردمت خونه خیلی خسته بودی و زود خوابیدی . منم خیلی خسته بودم گفتم تا بابایی بیاد منم کنارت استراحت کنم تقریبا یک ساعتی رو خوابیدیم بابا که اومد بیدار شدیم و تو هم مشغول بازی شدی و منم مشغول تدارک میز ناهار  . در همین موقع همسایه برامون اش نذری اورد . تو اش خوردی و من و بابایی هم ناهار خوردیم بعد تو شکلات میخواستی که بهت دادم بعد با بابایی مشغول میوه خوردن شدید و منم طبق معمول در اشپزخانه مشغول ظرف شستن و اماده کردن شام و ناهار فردا شدم بعد همه با هم رفتیم بیرون خرید . برات یه بلوز صورتی خوشکل خریدم  و خوراکی و شیر و... . زمینمون روفروخته بودیم جاش  چند تا خونه رو دیدیم که زیاد جالب نبود ... بعد پمپ بنزین رفتیم  . در حینی که تو صف منتظر بودیم ماشین کناریمون یه دختر کوچولو نشسته بود که باهات از دور میخندید و شکلک درمیاورد و تو رو میخندوند اونا که رفتن تو بهانه اون دختر کوچولو رو گرفتی و همش میگفتی نی نی میخوام منم همش بهت میگفتم نی نی رفت گوش نمیدادی تا اینکه یه گربه از کنارمون رد شد و حواست رفت پی گربه و نی نی یادت رفت . هوای خوبی بود یک کم پیاده روی کردیم تو هم دست منو بابایی رو گرفته بودی و راه میرفتی و من از این در کنار هم بودنا لذت میبردم . دلم میخواست تا اخر دنیا سه تایی دستای همو محکم بگیریمو رها نکنیم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان محیا
14 دی 90 13:08
دخمل ما خوب شده کامل؟ایشاله


بله ممنون خاله که احوالشو جویا شدین
کاکل زری یا ناز پری
16 دی 90 9:48
آخی عزیزممممممممممممممم چه روز خوبی داشتیییییییید واقعا" تفریح 3 نفری حلا میدهههههههههههه به به .راستی دل منم خیلی براتون تنگ شده بود مامان شیرین


سلام چه عجب یاد ما کردین؟منم دلم براتون تنگ شده بود