فاطمه زهرا فاطمه زهرا ، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

دخترم عشق من

ابرو کمون مامان

1390/3/11 9:42
نویسنده : شیرین
261 بازدید
اشتراک گذاری

عشق من    دیروز وقتی اومدم مهد دنبالت داشتی بازی میکردی و میخندیدی  تو راه هم تا برسیم خونه کلی برا خودت اواز خوندی وقتی رسیدیم خونه  شیر تو خوردی و اونقدر خسته بودی که زود خوابیدی منو بابایی هم ناهار خوردیم و کنارت خوابیدیم هممون تا ساعت ٦ خواب بودیم  منو بابایی بیدار شدیم اما تو هنوز دلت میخواست بخوابی اما نذاشتیم که بخوابی چون اگه بیشتر بخوابی شب تا ساعت ١و ٢ بیداری و دمار ما رو  در میاری برای همین با ماچ و قلقلک بیدارت کردیم بعد با بابایی رفتی خونه عمو تا من به کارام برسم . تو این فاصله غذا اماده کردم و یه کم تمیز کاری . و بعد به یاد اون وقتا سریال قصه های جزیره رو نگاه کردم بعد دیگه طاقت نیاوردم لباس پوشیدم و منم رفتم خونه عمو تا ببینم چیکار میکنی . تا ١٠ شب اونجا بودیم  . خیلی خوش گذشت . تو گلم یاد گرفتی که بگی عمو     علی   عمه   بیا    وچند کلمه دیگه که نمیفهمم چیه . وقتی هم که دعوات میکنم (به شوخی) تو هم با من بحث میکنی و دستات رو هم مثل ادم بزرگا تکون میدی منهم خندم میگیره و تو بیشتر صدات رو بلند میکنی انگار با تمام وجود میخوای که من حرفاتو  بفهمم . الهی که زود یاد بگیری که خوب حرف بزنی تا بفهمم که چی میگی برا خودت . الهی که فدات بشم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)