با تو بودن را دوست دارم
عزیز دل من پریشب تب داشتی و نمیتونستی بخوابی . من و بابایی خیلی نگرانت بودیم بهت استامینوفن دادیم و همش پاشویه میکردیمت تا اینکه نزدیکیهای صبح تونستی بخوابی منم دیروز مرخصی گرفتم تا پیشت باشم خیلی بیحال بودی و همش دلت میخواست تو بغلم باشی . دیشب یک کم بهتر بودی من امروز اومدم سر کار وبابایی مرخصی گرفت تا پیشت بمونه . اینا همش به خاطر دندون دراوردنت برا هر دندونی سه شب تب میکنی و بیتابی میکنی الهی قربونت برم پری کوچکم که اینقدر درد میکشی الهی زودتر خوب بشی فدات شم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی