مامانی میسوزم ...اوف...
فاطمه عزیزم دو سه روزه که از پوشکت سوختی و بد جوری هم پات قرمز شده هر چی پماد بهت میزنم تاثیری نداره شستن و باز گذاشتنت هم اثری نداشت دیشب رفتیم تولد محمد امین خونه عمه . خیلی خوب بود و خوش گذشت تو هم که همش اینطرف و اون طرف میرفتی و با نازنین بازی میکردی . عمه یه لوسیون به من دادن که خیلی تعریفشو میکرد که برای سوختگی خوبه . دیشب بعد از شستنت از پماد شون برات زدم . دیشب خیلی اذیت بودی تو خواب دستت رو میبردی سمت پوشکت تا بازش کنی الهی بمیرم برات که سوزش داشتی . تا صبح بیدار بودم و نگرانت بودم به بابایی سپردم تا صبح پوشکت رو عوض کنه و پماد بزنه . خدا کنه زودتر بتونم از پوشکت بگیرم که این درد سرا رو نداشته باشی . الان هم از بس به فکرت بودم سر درد شدم دارم به این فکر میکنم که اخه من کی پوشکت رو دیر عوض کردم که سوختی . من همینجوریم رو پوشک عوض کردنت خیلی حساسم و زود به زود عوض میکنم این سه روز تعطیل هم تو خونه پیش خودم بودی که اینطوری شدی . کارای خدا توی مهد که دیر عوضت میکنن نمیسوزی ولی تو خونه که اینقدر مواظبتم سوختی اونهم به این شدت . خدا کنه زود خوب بشی . میترسم ظهر بیام دنبالت و ببینم که بدتر شدی . خدایا خودت مواظب دخترکم باش