اشکهای بلوری عزیزدلم
نفسم امرز صبح وقتی که میخواستم اماده بشم که برم سر کار تو ناز گلم بیدار شدی و کلی گریه کردی الهی مامان فدات بشه میدونم که دلت میخواست پیشت بمونم اما نمیشد بابایی تورو بغل کرد و سرگرمت کرد تا من اماده بشم و برم سر کار . الهی که خیلی دلگیر نشی و صبر کنی تا ظهر من بیام . قربونه اون اشکای نازت بشم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی