یاد می اورم ...
یاد میاورم دستانت را که روزی مرهم دردهایم غروب غمهایم و شادی لحظه هایم بود .اینک به یاد نگاهت اه میکشم و ان را در قفس دل حبس میکنم تا به سویت ایم و در پایت فروریزم فدایت شوم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی