همه جان من
ناز گلم امروز صبح اینقدر تو خواب ناز بودی که فقط دلم میخواست نگات کنم و بوست کنم اما دلم نیومد که بد خوابت کنم بابایی هم دستشو گذاشته بود کنار صورتت و اروم خوابیده بود انگار تو بهش ارامش میدی .عزیز دلم امروز روز معلمه دیروز خانوم مربیت یه کاردستی خیلی خوشکل به من داد و گفت من و فاطمه باهم درستش کردیم منم میخوام اونو تو اتاقت نصب کنم امروز برا مربیت یه هدیه بردیم که امیدوارم خوشش بیاد دلم واست تنگ شده میبوسمت ...
نویسنده :
شیرین
8:48