فاطمه زهرا فاطمه زهرا ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

دخترم عشق من

اخرش فدات میشم ...

1391/6/4 9:03
نویسنده : شیرین
1,162 بازدید
اشتراک گذاری

دختر عزیزم    پنجشنبه مریم زنگ زد خونمون که باید بریم اداره ثبت برای کارای مربوط به خونه مرحوم پدریم و نقل و انتقال و این کارا . تو هم که با صدای تلفن بیدار شده بودی همش به من میگفتی مامانی کیه ؟ و منم بهت گفتم خاله مریمه میخوایم بریم  بیرون و تو هم از خدا خواسته خواب از سرت پرید لباساتو اوردی تا امادت کنم در همین حین خاله مریم رسید و لباساتو تنت کرد منم صبحانتو با خودم اوردم تا تو راه بخوری ... بعد از کارای اداری با خاله رفتیم خرید ... به قول همسری خانمها به قصد هر کاری که از خونه بیرون میرن نهایتا سر از خرید کردن در میارن .. برات یه تیشرت و برای خودم یه روسری خوشکل خریدم .. عصر هم با بابایی رفتیم پارک کلی بازی کردی هوا که تاریک شد برق قسمت اسباب بازیا قطع بود و خیلی تاریک بود به من گفتی مامانی بریم هاپو میاد مارو میخوه !قربون اون ترسیدنت برم ما هم به خاطر تو برگشتیم ... جمعه هم تا ساعت ٩ خوابیدی بیدار که شدی صبحانتو خوردی منم بردمت حمام تا اب بازی کنی حمام رفتن رو خیلی دوست داری وقتی دوش رو برات باز میکنم میگی مامانی باروووون . بعد از ناهار خوابیدیم و عصر میوه خوردیم و با هم رفتیم پیاده روی . روز اروم و خوبی بود صبح که میخواستم بیام سر کار اروم خوابیده بودی دعا کردم که وقتی بیدار شدی دلتنگی منو نکنی .. خدایا خودت مواظب فرشته نازم باش

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان رها
4 شهریور 91 18:04
با سفر نامه مشهد رها سادات منتظر نظرلت خوبتون هستیم

رسیدن بخیر عزیزم . اومدم...

نسترن(یک عاشقانه آرام)
7 شهریور 91 15:18
ای جان
نایسل
12 شهریور 91 16:06
خوبی عسیسممممم حسابی دلتنگتت بودممم

خوبم عزیز دلم . منم دلم برات تنگ شده بود...

nicel
15 شهریور 91 16:18
خیلی پیشنهاداتتتت واسه مهد جالب بود هزار هزرا بار ممنون

خواهش میکنم قابل نداشت...

مامان علی
17 شهریور 91 21:59
سلام شیرین جونم خوبی ؟
فاطمه گلی خوبه ؟
دلمون واستون تنگ شده یه عالمه ...
فاطمه جونی رو ببوسید اونم یه بوس آبدار و خوشمزه

سلام زهرا جون خوبم ممنون . منم دلم واستون تنگ شده بود . روی ماه شما رو میبوسه . علی جون رو از طرف من یه بوس گنده کن ...

نایسل
18 شهریور 91 21:38



X